* محبّت و مهرورزی
محبّت و مهرورزی یکی از اصول تربیتی اسلام است که تاکید فراوانی به آن شده است. شخصی که محبّت و مهر کسی را به دل می نشاند نا خواسته به تقلید از او پرداخته و الگوگیری از رفتار و اخلاق او می کند مانند او لباس می پوشد، مانند او سخن می گوید و از رفتارهای او در موقعیت های متفاوت نسخه برداری می کند. هر چه آن شخص دوست دارد، برایش دوست داشتنی می شود. و هرچه بد می داند، از چشم او می افتد. گاهی اوقات دوستی و محبّت به حدّی می رسد که از شخص، فردی مرید؛ و مطیعِ چشم و گوش بسته می سازد.
خداوند نیز کسانی را که دم از محبّت الهی می زنند، امّا مطیع نیستند را مورد خطاب قرار داده و می فرماید: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللهُ: بگو: اگر خدا را دوست مى دارید، از من پیروى کنید؛ تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد».(27) هرچند نیاز ضروری فرزندان به محبّت و عاطفه را نمی توان انکار کرد، امّا از آثار و پیامدهای محبّت و عاطفه و تاثیرات تربیتی آن نباید غافل شد. به هر حال در اسلام به والدین توصیه شده است تا محبّت خویش را از فرزندانشان دریغ ندارند.
امیر المومنین(ع) نیز می فرماید: «لیتأسّ صغیرکم بکبیرکم و لیرأف کبیرکم بصغیرکم و لا تکونوا کجفاة الجاهلیة: کودکتان باید در رفتار خود پیرو بزرگان باشد و بزرگترها، باید نسبت به کودک، رئوف و مهربان باشد. مبادا مانند جفاکاران و ستمگران دوران جاهلیت رفتار کنید».(28) با دقت در سخن حضرت(ع) رابطه میان اطاعت و پیروی، با رافت و محبّت به روشنی قابل درک است. کوچکتر ها به پیروی از بزرگتر ها توصیه شده اند و بزرگتر ها سفارش به رفتار محبت آمیز با کودکان شده اند. گویا حضرت(ع) این دو را در گرو یکدیگر می دانند و به عنوان یک رفتار متقابل از سوی کودکان و والدینشان لحاظ می کنند.
امّا در مورد چگونگی محبّت و مهرورزی به کودکان تا حدّی مربوط به فطرت و تا حدّی مربوط به عرف جامعه دارد. در هر صورت معصومین(ع) برای ابراز محبت خود نسبت به فرزندانشان از نوازش، بوسیدن و ... بهره می جسته اند.
در مورد پیامبر اسلام(ص) نقل شده است که: «إذا أَصبَحَ مَسَحَ عَلى رُؤُوسِ وُلدِهِ وَ وُلدِ وُلدِهِ: همه روزه صبح، دست محبّت به سر فرزند خود و فرزند فرزندش می کشید».(29) ایشان مسلمانان را به ابراز محبّت و بوسیدن فرزندانشان سفارش می کردند و در مقابل آن حسنه(30) و مقام های بهشتی(31) را وعده می دادند. هنگامی که شخصی نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد که هیچ کدام از فرزندانش را تاکنون نبوسیده است، ایشان آن مرد را اهل آتش دانست.(32)
بنابراین، باید به فرزندان عشق ورزید و آنها را مورد لطف و مهربانی قرار داد. زیرا «کسی که نسبت به فرزندش محبّت کند مشمول رحمت الهی می شود».(33)
* تشویق و ترغیب
در تربیت اسلامی به تشویق و ترغیب توجه ویژه ای شده است و خداوند از این طریق بندگان را به سوی خوبی ها سوق می دهد.
قرآن به شیوه های گوناگونی به تشویق پرداخته است. آیاتی که نعمت های بهشتی را بیان می کنند و آیاتی که از بشارت سخن می گویند، از این دسته آیات می باشند. یکی از اوصاف پیامبران الهی(ع) در قرآن «مبشّر»(34) بیان شده است. بشارت هایی در قرآن از جمله «لَهُمْ أَجْرٌ کَرِیمٌ»(35)، «لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ»(36)، «لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِیمٌ»(37)، «أَجْرٌ کَبِیرٌ»(38)، «لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ»(39)، «سَلاَمٌ عَلَیْکُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ»(40)، «أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ»(41) و... ، نمونه هایی از آیات بشارت آمیز قرآن اند که به تشویق بندگان برای انجام کارهای نیک می پردازند.
یکی از راه های جذب فرزندان به سوی آموزه های دینی و نماز، تشویق و ترغیب است. تشویق اگر به گونه ای پسندیده و بجا باشد، بسیار کارساز است. تاثیر تربیتی تشویق، گاهی چنان است که جهت زندگی افراد را دگرگون می سازد. اگر تشویق قبل از انجام عملی پسندیده باشد، موجب شوق و رغبت شخص می شود، و اگر پس از انجام آن عمل باشد؛ سبب تقویت و پایداری این رفتار در او می گردد. لذا والدین محترم می توانند در دو مرحله فرزندانشان را به نماز دعوت کنند. ابتدا آنها را ترغیب به نماز خواندن کنند و در صورت انجام، به تشویق آنها بپردازند. با توجّه به اینکه تشویق فرزندان نوعی توجّه و شخصیت دادن به آنها است، سعی می کنند خود را از کانون توجّه و محبّت والدین دور نسازند. از این طریق به تکرار عمل یا رفتار مورد نظر پرداخته، تا جائیکه جزئی از شخصیّت رفتاری آنها می گردد.
تشویق کودک، می تواند یک تشویق مادّی یا معنوی باشد. پاداش و تشویق مادّی حتّی می تواند با خرید یک شکلات، اسباب بازی، یا یک گردش تفریحی، و بازی و سرگرمی صورت گیرد. البته، هر چند این نوع پاداش ها خوب است، امّا نباید از پاداش های معنوی و روحی نیز غفلت کرد. گاهی یک آفرین و نوازش تاثیر بیشتری دارد. نقل شده است که پسر بچه ای در نزد پیامبر (ص) عطسه کرد و سپس گفت:«الحمد الله». پیامبر اسلام(ص) به او فرمود: «بارَکَ اللهُ فِیکَ: آفرین بر تو باد».(42) همین ابراز محبّت اگر از سوی والدین به فرزند باشد می تواند بهترین پاداش برای آنها تلقّی شود. خداوند نیز به بسیاری از بندگان صالح خود ابراز محبّت می کند. در قرآن آمده است که: «أَحْسِنُوا إِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنین»(43)، «فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ»(44)، «اَقْسِطُوَّاْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ»(45) و « بَلی مَنْ أَوْفی بِعَهْدِهِ وَ اتَّقَی فَإِنَّ اللَّهَ یُحِب الْمُتَّقِینَ».(46)
پدر و مادر گرامی نیز باید توجّه داشته باشند که تشویق و پاداش نقش موثّری در تربیت فرزندشان دارد، البته به گونه ای که بداند چرا مورد تشویق واقع شده اند. تشویق باید متناسب با رفتار نیک فرزند باشد، نه بیشتر و نه کمتر از آنچه شایستگی دارد. دوری از افراط و تفریط، و رعایت تعادل نیز از ضروریات تشویق است.
* الگوپذیری و اسوه سازی
تقلید و الگوبرداری از رفتار دیگران یکی از جنبه های روانی انسان است که هر انسان ناگزیر برای یادگیری و آموزش از آن بهره می گیرد. عمومیّت و شمول آن در تمام انسان ها سبب شده تا عدّه ای آن را نوعی غریزه و امری فطری در وجود انسان بدانند.(47) فرزند شما تقریبا از دو سالگی در تمام زمینه ها از شما الگوبرداری می کند(48) و برای تقلید و الگوپذیری او نمی توان مرز و محدوده ای مشخّص کرد.
نه تنها شما الگوی رفتاری فرزندتان هستید که اطرافیان نیز می توانند این نقش را ایفا کنند. اقوام، خویشان، عمّه و عمو، خاله و دایی و ...، هر یک به نحوی در شکل گیری شخصیّت فرزندتان نقش دارند. به همین خاطر است که در «روایات انتخاب همسر»(49) آمده است که دقّت کنید؛ با ازدواجتان چه کسی را خاله و دایی فرزندانتان قرار می دهید! چرا که آنها الگوی رفتاری فرزندانتان خواهند شد و در تربیت آنها نقش دارند.
برقراری روابط عاطفی و دوستانه با دیگران نیز در تربیت فرزندان بی اثر نیست. در طیّ این روابط و معاشرت ها، فرزندان هر چه را می بینند و می شنوند عیناً می پذیرد و اجرا کند. بدون اینکه به خوب یا بد بودن آن توجّهی داشته باشد. این پیروی و تبعیّت بی دلیل از دیگران بسیار خطر آفرین است. حضرت ابراهیم(ع) به قومش فرمود: «هَلْ یَسْمَعُونَکُمْ إِذْ تَدْعُونَ أَوْ یَنْفَعُونَکُمْ أَوْ یَضُرُّونَ: آیا هنگامی که این بت ها را می خوانید، صدایتان را می شنوند. یا می توانند به شما سود و زیانی برسانند؟» مشرکان گفتند: «قالُوا بَلْ وَجَدْنا آباءَنا کَذالِکَ یَفْعَلُونَ: ما پدران و مادرانمان را دیدیم که چنین می کردند. (ما نیز از آنها تبعیّت می کنیم)».(50) گاهی تقلید های فرزندان از بزرگانشان اینگونه بی دلیل و بی چون و چرا است که آنها را به انحراف و گمراهی می کشاند.
ما باید در دوستی ها و روابط خانوادگی با دیگران دقّت بیشتری به خرج دهیم. فرزندانمان را به برقراری دوستی با افرادی توصیه یا برحذر داریم. این روش را قرآن به ما آموخته است. چرا که انسان های بد عاقبتی همچون ابولهب(51) را منفور افراد می سازد و از سوی دیگر، همه را به الگو گیری از افرادی همچون حضرت ابراهیم(ع) و حضرت محمّد(ص) توصیه می کند.
هرچند حسّ الگو پذیری در فرزندان اجتناب ناپذیر است، امّا والدین گرامی نیز نباید از «اسوه سازی» و معرّفی الگوهای مناسب به فرزندانشان کوتاهی کنند.
در قرآن، پیامبر اسلام(ص) به طور مطلق،(52) و حضرت ابراهیم(ع) نیز در توحیدگرایی و ستیز با شرک و بت پرستی(53) به عنوان الگو و اسوه معرّفی شده اند. ما نیز باید فرزندانمان را به تبعیّت از سیره معصومین(ع) فراخوانیم. علاوه بر این، معرّفی الگوهای عملی و قابل مشاهده برای فرزندان بسیار موثّر است. این امر سبب آسان شدن پذیرش یک رفتار از سوی فرزندان می شود.
فراموش نکنید که تنها معصومین(ع) می توانند الگوهای کامل و مطلقی برای فرزندانمان باشند. اگر افراد دیگری را نیز برای فرزندانتان الگو قرار می دهید، بهتر است به رفتارهای پسندیده آنها اشاره کنید تا فقط در همان رفتارها به عنوان الگو معرّفی شده باشند.
*مراحل اصولی برای جذب کودک به نماز:
هر چند برای تربیت دینی کودکان اصولی کلّی ذکر شده است که رعایت آنها ضروری است، امّا آشنا کردن کودکان به نماز نیاز به رعایت نکات خاصّی دارد که ذکر آنها خالی از لطف نیست. کلّی گویی و عدم ارائه روشی کاربردی و عملی در تربیت کودکان، یکی از مشکلات والدین در مسیر تربیت فرزندان است. این ابهام و کلّی نگری، گاهی به حیرت و سردرگمی والدین یا برداشت شخصی ایشان از روشهای ارائه شده منجر می شود که پیامدهای خوبی را به دنبال ندارد. بنابراین، ارائه روش های کاربردی و زمانبندی شده از ضروریات به نظر می رسد. هر برنامه تربیتی برای نتیجه بخشی ناگزیر سیری را طی می کند. برای علاقه مند کردن کودکان به نماز نیز یک سیر تربیتی لازم است که می توان آن را در مراحل پیش رو ارائه داد:
* مرحله تعلیمی (آموزشی)
در روایات اسلامی به آموزش نماز به کودکان توجّه و تاکید شده است. امیرالمومنین(ع) می فرماید: «عَلِّمُوا صِبْیانَکُمُ الصَّلاةَ: نماز را به فرزندانتان بیاموزید».(54) همچنین امام صادق(ع) می فرماید: «فَإِذا تَعَلَّمَ الوُضوءَ وَالصَّلاةَ غَفَرَ اللّه ُ عزّ و جلّ لَهُ و لِوَالِدَیهِ إن شاءَ اللّهُ: چون فرزندى وضو و نماز را یاد گیرد، خداوند ان شاء الله، پدر و مادر او را مى آمرزد».(55)
در آموزش و تعلیم همواره به چند عامل توجّه ویژه ای می شود: 1- گروه سنّی، 2- میزان استعداد و سطح توانایی در یادگیری افراد، 3- علاقه و اختیار افراد و 4- روش و طریق آموزشی. امروزه با لحاظ این عوامل، برای هر گروه سنّی کتابهای ویژه ای با سبک های متفاوت نوشته می شود. آموزش نماز نیز از این امر مستثنی نیست. توجّه به سنّ، و ارزیابی استعداد افراد کمک زیادی در رسیدن به مقصود می کند. در تعلیم و آموزش دینی به خصوص نماز نیز عواملی مثل سنّ کودک و ... باید مورد لحاظ واقع شوند.
در چه سنّی، فرزند خود را به نماز تشویق کنیم؟ در چه زمانی او را به نماز امر کنیم؟ آموزش نماز در چه سنّی مناسب است؟ آیا با توجّه به مراحل رشد کودک، روش آموزشی نیز دارای مراحل و قابل ارتقا است؟ آیا در روایات اسلامی اشاره روشنی به این مراحل و نحوه زمانبندی آن شده است؟
امام باقر(ع) در توصیه هایی به والدین، به نکاتی اشاره کرده اند که پاسخ مناسبی برای سوالات فوق است. ایشان می فرمایند: «إذا بَلَغَ الغُلامُ ثَلاثَ سِنینَ، یُقالُ لَهُ : قُل (لا إلهَ إلاَّ اللّه) سَبْعَ مَرّاتٍ . ثُمَّ یُترَکُ حَتّى یَتِمَّ لَهُ ثَلاثُ سِنینَ و سَبعَةُ أشهُرٍ و عِشرونَ یَوما، فَیُقالُ لَهُ : قُل : (مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّه) سَبعَ مَرّاتٍ . و یُترَکُ حَتّى یَتِمَّ لَهُ أربَعُ سِنینَ، ثُمَّ یُقالُ لَهُ قُل : سَبعَ مَرّاتٍ : (صَلَّى اللّه ُ عَلى مُحَمَّدٍ و آلِهِ). ثُمَّ یُترَکُ حَتّى یَتِمَّ لَهُ خَمسُ سِنینَ ، ثُمَّ یُقالُ لَهُ : أیُّهُما یَمینُکَ و أیَّهُما شِمالُکَ ؟ فَإِذا عَرَفَ ذلِکَ حُوِّلَ وَجهُهُ إلى القِبلَةِ و یُقالُ لَهُ : أسجُد. ثُمَّ یُترَکُ حَتَّى یَتِمَّ لَهُ سَبعُ سِنینَ، فَإِذا تَمَّ لَهُ سَبعُ سِنینَ قیلَ لَهُ : اغسِل وَجهَکَ و کَفّیکَ، فَإِذا غَسَلَهُما قیلَ لَهُ : صَلِّ . ثُمَّ یُترَکُ حَتّى یَتِمَّ لَهُ تِسعُ سِنینَ ، فَإِذا تَمَّت لَهُ عُلِّمَ الوُضوءَ، و ضُرِبَ عَلَیهِ، و اُمِرَ بِالصَّلاةِ، و ضُرِبَ عَلَیها . فَإِذا تَعَلَّمَ الوُضوءَ وَالصَّلاةَ غَفَرَ اللّه ُ عز و جل لَهُ و لِوَالِدَیهِ إن شاءَ اللّه: چون پسر به سه سالگى رسید، باید به او بگویند: هفت مرتبه بگو (لا إله إلاّ اللّه). سپس، رهایش کنند تا سه سال و هفت ماه و بیست روزِ او کامل شود. سپس باید به او بگویند: هفت مرتبه بگو (محمّد رسول اللّه)؛ و او را رها کنند تا چهار سال او تمام شود. آن گاه باید به او بگویند: هفت مرتبه بگو (صلى اللّه على محمّد وآله). سپس رهایش کنند تا پنج سال او تمام شود. آن گاه از او بپرسند: دست چپ و راستت کدام است؟ اگر شناخت، باید صورتش را به سمت قبله برگردانده، به او بگویند: سجده کن. سپس، رهایش کنند تا هفت سال او تمام شود. پس وقتى هفت سال او تمام شد، باید به او بگویند: صورت و دو دستت را بشوى وقتى آن دو را شُست ، باید به او بگویند: نماز بخوان. سپس، رهایش کنند تا نُه سال او تمام شود. وقتى تمام شد، وضو به او یاد داده شود و بر (ترک) آن، تنبیه گردد و به نماز، امر شود و بر (ترک) آن، تنبیه گردد. وقتى وضو و نماز را فراگرفت، خداوند، او و پدر و مادرش را مى آمرزد؛ إن شاء اللّه!».(56) امام صادق(ع) نیز به زمانی برای آموزش نماز اشاره کرده اند. ایشان می فرمایند: «إنّا نَأمُرُ صِبیانَنا بِالصَّلاةِ إذا کانوا بَنی خَمسِ سِنینَ، فَمُروا صِبیانَکُم بِالصَّلاةِ إذا کانوا بَنی سَبعِ سِنینَ، و نَحنُ نَأمُرُ صِبیانَنا بِالصَّومِ إذا کانوا بَنی سَبعِ سِنینَ بِما أطاقوا مِن صِیامِ الیَومِ إن کانَ إلى نِصفِ النَّهارِ أو أکثَرَ مِن ذلِکَ أو أقَلَّ، فَإِذا غَلَبَهُمُ العَطَشُ و الغَرَثُ أفطَروا، حَتّى یَتَعَوَّدُوا الصَّومَ و یُطیقوهُ، فَمُروا صِبیانَکُم إذا کانوا بَنی تِسعِ سِنینَ بِالصَّومِ مَا استَطاعوا مِن صِیامِ الیَومِ، فَإذا غَلَبَهُمُ العَطَشُ أفطَروا: ما کودکان خود را وقتى پنج ساله اند، به نماز امر مى کنیم؛ ولى شما کودکانتان را وقتى هفت ساله شدند، به نماز امر کنید. ما کودکان خود را وقتى هفت ساله اند، به روزه وامى داریم؛ به اندازه اى که توان دارند، چه تا نصف روز باشد یا بیشتر یا کمتر. وقتى تشنگى و گرسنگى بر آنان چیره شد، افطار مى کنند تا این که به روزه، عادت کنند و توان آن را بیابند؛ ولى شما کودکانتان را وقتى نُه ساله شدند، به اندازه اى که توان دارند، به روزه وا دارید و وقتى تشنگى بر آنان چیره شد، افطار کنند».(57)
در دو روایت فوق به نکات بسیار دقیقی اشاره شده است که رعایت آنها کفایت می کند:
1. آموزش نماز باید مرحله به مرحله باشد.
2. آموزش نماز با مراحلِ آسانی همچون گفتن «لا اله الّا الله» آغاز شود.
3. آموزش نماز همراه با آموزش آموزه های آن باشد. (رو به قبله بودن و ...)
4. آموزش نماز تدریجی (طیفی) و قبل از رسیدن به سنّ تکلیف باشد.
5. آموزش نماز و مراحل آن متناسب با سنّ کودک و در توان او باشد.
آموزش نماز باید همراه با اختیار و علاقه کودک باشد.
* مرحله تسهیلی (آسان سازی و انس گیری)
با توجّه به اینکه خداشناسی و خداباوری از امور فطری است،(58) رغبت و تمایل درونی کودکان به شناخت خدا و نمازخواندن طبیعی به نظر می رسد. فطرت پاک خداباوری کودکان، تربیت دینی را آسان و سهل می کند. هم والدین به راحتی می توانند فرزندانشان را با آموزه های دینی آشنا کنند. و هم کودکان، ـ آن را مطابق فطرت خود می یابند و ـ از آن استقبال می کنند.
البته والدین گرامی، باید فرزندانشان را به گونه ای ـ قبل از سنّ تکلیف ـ به نماز وادارند که این رغبت و علاقه، تبدیل به انس و الفت گردد. نماز خواندن باید به صورت یک عادت، ملکه و مونسی برای فرزند گردد. مونسی که مصاحبت با او آسان، و ترک آن دشوار است. امام صادق(ع) نیز علّت اینکه زودتر (قبل از سنّ تکلیف) باید کودکان را به نماز و روزه امر کرد را همین عادت کردن آنان بیان می کند.(حتى یتعودوا)(59) برای عادت دادن فرزند نیز می توان از تشویق بهره برد.
هرچند فرزندان دارای فطرت خداجویی می باشند؛ امّا با این حال، عدّه ای از فرزندان در بزرگسالی تمایل و رغبتی به نماز نشان نمی دهند. علّت اصلی این مساله، مربوط به عوامل محیطی می شود. عواملی که فطرت شخص را از مسیرش منحرف کرده اند.
یکی از لوازم آسان سازی تربیت، سازگاری محیط با نوع تربیت است. اگر فرزند؛ مصادیقی از آنچه به آن امر می شود را در اطراف خود مشاهده کند، پذیرش آن رفتار برایش راحت است. نماز خواندن والدین، اطرافیان، دوستان و آشنایان بسیار کمک کننده هستند. به همین خاطر است که در خانواده هایی که بزرگان، اهل عبادت و نماز اند؛ به ندرت فرزندان به نماز بی توجّهی می کنند.
القائات محیطی، ناخواسته فرزندان را محو محیط می سازند. آنها بدون اینکه فکر کنند، عمل نیک و زشتی را تکرار می کنند. بنابراین، نباید کودکان با محیط های دینی مثل مساجد و مجالس مذهبی بیگانه باشند. والدینی که بین فرزندانشان با این محافل علاقه ای ایجاد می کنند، در مساله تربیت، کمتر به زحمت می افتند.
فرزندانشان نیز پذیرای تربیت دینی هستند.
* مرحله بینشی (انگیزه سازی)
خداوند راه هدایت را به بندگان نشان داده است و این بندگان هستند که مسیرشان را انتخاب می کنند. هرکس بخواهد، راه مومنان را در پیش می گیرد و هر کس بخواهد راه کفر را پیشه می کند.(60) ایمان امری قلبی است که با اشتیاق و میل همراه است. اکراه، جایگاهی در ایمان قلبی و پایدار ندارد. خداوند در قرآن می گوید: «أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النّاسَ حَتّى یَکُونُوا مُؤْمِنینَ:(61) آیا تو مردم را به اجبار وا می داری تا ایمان بیاورند؟!».
پدر و مادر گرامی نیز باید زمینه هایی را فراهم کنند تا فرزندانشان با انگیزه و علاقه قلبی به ایمان و نماز رو آورند. زور و اجبار راه به جایی نمی برد. شاید فرزندان از ترس توبیخ و سرزنش والدین یا بوسیله اجبار آنها؛ به نماز بایستند، امّا این نوع تربیت ناپایدار خواهد بود. با گذشت زمان و از بین رفتن زور و اجبار، دیگر نباید انتظار استمرار این رفتار را داشت. بهمین سبب، انگیزه سازی از نکاتی است که والدین گرامی باید به آن عنایت ویژه ای داشته باشند.
هرچند کودکان در سنین پایین تر، از اعمال خود انگیزه ای جز جلب توجّه اطرافیان ندارند؛ امّا با رشد کودک و بالا رفتن فهم او؛ لازم است ـ به همان زبان کودکانه ـ از خداوند، نعمتهای الهی، شکرگزاری و فلسفه نماز خواندن برایش سخن گفت. شاید تشویق در مراحل ابتدایی انگیزه ای برای نماز خواندن فرزند شود امّا با رشد فکری او کفایت نمی کند. علاوه بر این، تشویق تا حدّی برای انگیزه سازی کاربرد دارد. افراط در تشویق، سبب می شود کودک شرطی شده و در صورت نبودن آن، انگیزه ای برای نماز خواندن نداشته باشد.
ایجاد انگیزه برای کودک در مرحله اوّل می تواند باتشویق و ترغیب، با هدیه دادن، مشارکت در برپایی نماز، تمجید در مقابل دیگران و ... باشد.
*نتیجه
نماز در آئین مبین اسلام دارای اهمیّت فوق العاده ای است. نماز انسان را از پلیدی ها دور می کند و راه تکامل را برایش هموار می سازد. بخاطر جایگاه رفیعی که نماز دارد، در سیره پیشوایان توصیه شده است تا فرزندانمان را از کودکی به نماز امر کنید. نماز خوان کردن کودکان، یک فرایند تربیتی است که دقّت زیادی را می طلبد. آموزش نماز باید همراه با تشویق و محبّت باشد. با بالاتر رفتن سنّ کودک، پشتیبانی فکری او از لوازم تربیتی می باشد. او باید بداند، چرا نماز می خواند؟ این امر سبب می شود تا تربیت او پایدار باشد.
ما برای نماز خوان کردن کودکان رعایت سه امر را پیشنهاد می کنیم: 1- آموزش زبانی و عملی نماز به کودک. 2- آسان سازی نماز خواندن، با تکرار و به وسیله تشویق و ... . 3- پشتیبانی فکری در جهت تقویت خداباوری او.
:: برچسبها:
نماز ,
:: بازدید از این مطلب : 75
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0